... ،

دارالمجانین

... ،

دارالمجانین

اگر گذرت به اینجا افتاده بهتر است بدانی که
"یه چیزت میشه"

طبقه بندی موضوعی

۱۷ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

برای امتحان آخر باید پروژه هم بدم. قرار شد هم گروهی م بیاد اتاق م که پروژه رو پیش ببریم. گفتم اگه چایی یا نسکافه می خوری با خودت یه لیوان هم بیار. اومدنی دیدم یه فنجان خال خالی زرد و صورتی دستشه! با خودم گفتم این چیه که آوردی، خجالت نمی کشی مرد گنده؟!
خودش پی اش رو گرفت و گفت: رفتم آزمایشگاه لیوانی پیدا نکردم، فکر کنم مال خانم دال باشه، برش داشتم آوردم! بیاد شاکی میشه.

من: این که چیزی نیست. چند وقت پیش توی کارخونه برای اینکه یه تستی رو انجام بدیم لازم داشتیم آب نمک آماده کنیم. (از آب نمک به عنوان بار استفاده می کنیم، کاملا هم علمی است!). آب نمک رو توی سطل آشغال درست می کردیم و با لیوان خانم جیم لیوان به لیوان می ریختیم جایی که باید می ریخیتم (خاطره نقل به مضمون)! اندازه لیوانش حدوداً دو سوم یک پارچ آب معمولی بود.
خب راستش رو بخواهید من نمی دونستم لیوان برای خانم جیم ه، فکر می کردم کاربریش برای انتقال آب از سطل آشغال به این ور و اون ور و حتی هم زدن آب می باشد. بعدش که همکارم بهم گفت: به خانم جیم میگم که با لیوانش چیکار کردی! تازه 60 ام خبر دار شد که چه فاجعه ای رخ داده. ما رو از چی می ترسونی؟ از خانم جیم؟!

نتیجه اخلاقی 1: هرگز لیوان تمیز یا کثیف خود را به امان خدا رها نسازید.
نتیجه اخلاقی 2: با لیوان دیگران آنگونه رفتار کنید که دوست دارید دیگران با لیوان شما رفتار کنند.
موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۴ ، ۰۹:۳۸

لوستر فروشی زنگ زده که بیاین لوسترهاتون رو بردارید ببرید، دیگه نمی خرمشون.

دیشب بهم می گفت که شماره حساب بده پولش رو بریزم به حسابت!


شوخی خوبی بود خدا!


موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۴ ، ۲۱:۳۹
فردا که یه کس دیگه/ یه جور دیگه/ یه آدم دیگه/... شدم یادم باشه که 
چه کسی / چه جوری/ چه آدمی/... بودم.

شرایط خیلی سخته،
زندگی که پدر و مادرم در این سی و چند سال جمع کردند داره از هم می پاشه
داریم جز به جز و المان به المان خونه مون رو dismantle می کنیم.
دیروز ماشین
امروز لوستر
فردا فرش
پس فردا سکه

نمی خوام از جزئیات بنویسم که خیلی تلخ اند
اما اگر قرار باشد فردا روزی زنده باشم یادم می ماند که در دیروزی همچون امروز چه ها کشیده ام 
و تو از من در تمام این روزها لبخند و تبسم دیده ای.
موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۴ ، ۰۰:۱۸

"سلام"....

آن سلامی که به سین،

نقش "سلامت" دارد

لام آن، "لطف و لطافت" دارد

الفش الفت بی‌پایانی است

میم آن عطر محبت دارد...


چوب معلم ار بود زمزمه محبتی

جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۴ ، ۱۵:۱۸

ساعت ۶ بیدار باش.

نماز

ساعت ۶:۳۰ حرکت به سمت شرکت

مترو و رسیدن به منتها الیه تهران

ساعت ۷:۳۵ ورود به شرکت و به عبارتی کارخونه

سرو کله زدن با n جور مقاومت و خازن و ماسفت و ترانس، و n+1 جور کس و نا کس

ساعت ۱۹:۵۰ خروج از شرکت

مترو و حرکت به سمت دانشگاه

ساعت ۲۱:۰۵ رسیدن به دانشگاه

بررسی شبیه سازی هایی که دیروز گذاشتم اجرا بشند و امروز جواباش رو گرفتم

ساعت ۲۳:۱۲ حرکت از دانشگاه به سمت خوابگاه

ساعت ۲۳:۳۰ شام

ساعت ۲۳:۴۵ ارسال نتایج شبیه سازی به همگروهی

ساعت ۲۴:۰۰ حرکت به سمت آشپزخانه جهت شستن ظرفای امروز و دیروز و فردا

ساعت ۲۴:۳۰ حرکت از آشپزخانه به اتاق و از اتاق به نمازخانه جهت نماز برای پدر

ساعت ۱:۰۰ حرکت از نماز خانه به سمت اتاق و پست گذاشتن

فردا: برو به خط اول

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۴ ، ۰۱:۴۰
باید دانشگاه خودش خجالت بکشه
تا کی امتحان
خدا با اون خداییش هم این قدر ما رو امتحان نکرده
شورش رو در آوردید
موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۴ ، ۲۲:۰۵

حکایت امتحان دادن ما حکایت مسابقه خرگوش و لاک پشت است.

به فرض اینکه درس خیلی گلابی تشریف دارد، نخوندم و نخوندم و رسید موقع امتحان

فَوَقَعَ ما وَقَعَ.


موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۴ ، ۲۳:۵۹
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۴ دی ۹۴ ، ۲۳:۲۶

گاهی گفتنِ "چشم حتما" به معنای "زودتر خفه شو و برو گمشو" می باشد. در موقعیت های ظریفی که حتی شما نخواهید فهمید طرف حالش خوب است یا بد، ممکن است منظور از این عبارت از سوی استفاده کننده، این معنای فاخر! باشد.



موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۴ ، ۱۹:۳۵

موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۴ ، ۲۱:۲۷