... ،

دارالمجانین

... ،

دارالمجانین

اگر گذرت به اینجا افتاده بهتر است بدانی که
"یه چیزت میشه"

طبقه بندی موضوعی

۱۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

دیروز رفتم طرح سنگ قبر پدرم رو دیدم تا اگه ایرادی داره قبل از اینکه پیاده بشه بگم تا بر طرفش کنند‌. وقتی عکس روی سنگ رو دیدم هنگ کردم. مثل بوکسوری که هوک چپ و راست خورده باشه. تا شب گیج گیج بودم.
هنوز که هنوزه باورم نشده
وقتی تاکسی ای رو میبینم یا صدای ماشینی رو میشنوم که جلو خونه پارک می کنه ناخودآگاه دنبالش می کنم به این امید که پدرم باشه.
چند روز پیش تو خواب دیدم یکی داره زنگ خونه مادربزرگ اینا رو می زنه. پا شدم رفتم از آیفون تصویری ببینم کیه دیدم پدرمه. داد زدم که بابا است، اومد... که یک دفعه تصویرش فید شد.
چند روز پیش رفتم ۵۰۰ هزار ریختم تو خزانه دولت تا اگه احتمالا پدرم تو این ۵۷ سال زندگیش به بیت المال خسارتی زده باشه یا به نحوی مدیون باشه جبران بشه.
امروز بعد از ظهر قراره با دایی م برم سنگ قبر رو جا بذاریم.
قانون روز بد رو نصف شب نوشتم، چند ساعت بعد بهم زنگ زدند که خودت رو برسون که حال پدرت خوب نیست ( دروغ میگفتن، پدرم فوت کرده بود). یه قانون دیگه براتون می نویسم، دلیل اعتبارش هم صحت قوانین قبلی است:
نوشتم و پاکش کردم.


۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۳۴

وقتی خدا بهت لطف کرد و مدعی شدی که « هذه من فضل ربی »

دیگه نمیخواد خوشبختی ت رو به رخ بکشی

آیا بهتر نیست سعی کنیم شرایط طرف مقابلمون رو درک کنیم؟

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۴ ، ۰۵:۴۹

دارم از تو اینترنت دنبال خونه می‌گردم.

با حدود 250-275 میلیون چی میشه خرید؟ کجا؟


گاهی وقتا لازمه یه یزرگتری بدون این که بخواد دلیلش رو برات توضیح بده بهت بگه که این کار رو نکن و اون کار رو بکن.


۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۰۰
اوضاع بهتر از قبله
بابت پیشنهادهای کامنتی و ایمیلی ممنون
اما فعلا وقت نکردم بخونمشون
به نظرتون
زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست
هرکسی نغمه خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته بجاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
چطوره؟
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۳۳

سلام

هرچه زودتر باید سنگ قبر پدرم رو آماده کنم.

شعر یا نوشته خوب برای سنگ قبر چی سراغ دارید؟


۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۵۵

درسته که پدرم فوت کرده

درسته که بدبختی مثل مور و ملخ از سر و کولم بالا می ره

درسته که حال مادرم اصلا رو براه نیست

همه اینا درستن اما

اینم درسته که " اگه نگیم نخندیم پیاز می‌شیم می‌گندیم"



مادرم: می‌گه دیشب خواب دیدیم پدرت یه زن چادری رو فرستاده خونه مون بهم می‌گه این سه میلیون رو بردار خرج کفن و دفن کن. یعنی اون زن کی بوده؟

من: احتمالا زن دومش بوده.



رفتم شناسنامه باطل شده پدرم رو از ثبت احوال گرفتم، دو تا سوراخ به همراه مهر "فوت شد" در تمام صفحاتش. خیلی تلخ ه. روزای اول وقتی می‌شنیدم کسی می‌گفت "خدا رحمتش بکنه" عصبانی می‌شدم و می‌خواستم سرش داد بزنم که "پدر خودت فوت شده مردک، حرف دهنت رو بفهم". یا وقتی کسی می خواست خاطره‌ای تعریف بکنه شروع می کرد که بگه "خدا بیامرز آقا..." انتظار هر اسمی رو بعد از آقا داشتم غیر از اسم پدرم، یعنی وقتی کسی این ترکیب واژگان رو بکار می‌گرفت چند لحظه هنگ می‌کردم که کی رو داره می‌گه. الآن ش هم نمی‌خوام باور کنم، نمی‌تونم باور کنم. 

خلاصه شناسنامه به دست رفتم خونه و برای اینکه بار درام قضیه رو کم کنم گفتم: مامان مشتلق بده؟

مامان: چیه؟ چی شده؟

من: امروز اثبات شد که بابا زن دیگه‌ای نداشته.

مامان: فکر کردم بابات زنده شده.



مامان: چرا بابات به خوابم نمیاد؟ چرا نمیاد بگه چیکار کنیم چیکار نکنیم؟ دلم براش تنگ شده.

من: تو رو می‌خواد چیکار وقتی حوری‌ها هستند!



دلم یک بغل بابا می‌خواهد.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۱۴
مرگ بعضیا سرشار از خیر و برکت است
مثلا
یکی از فامیلا که تارک الصلاة بود بعد از فوت پدرم دوباره نمازخون شده، یا اون یکی ...

بعد از فوت پدرم فهمیدم که مادرم لیلی نبود، مجنون پدرم بود شایدم بعد مرگش شد.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۳۳

آیا در خانه شما نیز وقتی پدرتان نیست

یخچال

جارو برقی

شیر آب

دستگیره در ورودی

حتی آینه کاری ستون وسط پذیرایی

بیشتر از وقتی که پدرتان خانه است 

خراب/داغون/کنده می‌شود؟


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۲۷
بیشتر از اینکه حال خودم بد باشه ناخوشی احوال مادرم منو درگیر/دلگیر کرده

فقط منم که می تونم آرومش کنم، به همین خاطر بیشتر پبشش می‌مونم. اما وقتی هم که پیشش هستم کارای پدرم رو ول معطل می‌مونه.
کارای 40 ام
بهشت زهرا
بیمه پدرم که فکر می‌کردم قراره 60 م باشه روش برای رهن یه خونه توی تهران(مادرم را بیارم پیش خودم) حساب کرده بودم و حالا فهمیدم 25 م ه. اون هم معلوم نیست کی قراره پرداخت بشه
کارای حصر وراثت برای اینکه حقوق پدرم به مادرم انتقال پیدا بکنه
گشتن برای پیدا کردن یه خونه تو تهران
کاری رو هم که داشتم تقریبا دارم از دست می‌دم
درس و مشق هم که تعطیل

راستی اگه کارای حصر وراثت تموم بشه و بتونم تاکسی رو بفروشم می‌خوام با پولش یه ماشین برای مادرم بگیرم. پدرم هر شب مادرم رو می‌برد بیرون می‌چرخوند. بنده خدا پوسید اونقدر توی خونه نشست. رفت و آمد با تاکسی و آژانس هم براش سخته. فعلا به دنبال یه ماشینی هستم که مال یه خانم دکتر باشه و باهاش فقط می رفته مطب و برمی‌گشته. به نظرم 206 SD یا L90 مدل 85 بشه با پول فروش تاکسی گرفت.

حالم داره بهم می‌خوره، باباجون پاشو بیا کارات رو انجام بده. تو که راضی نمی‌شدی من آخ بگم حالا ببین چه کارا که نمی‌کنم.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۱۹

دیشب یه قسم جدید یاد گرفتم،

به ارواح خاک پدرم!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۴ ، ۰۷:۱۳