... ،

دارالمجانین

... ،

دارالمجانین

اگر گذرت به اینجا افتاده بهتر است بدانی که
"یه چیزت میشه"

طبقه بندی موضوعی

۲۲ مطلب با موضوع «مادرم» ثبت شده است

شب حدود ساعت ۱:۳۰ خوابیدم

سحری ۳:۳۰ بیدار شدم

۴:۴۰ گرفتم بخوابم، اما مادرم بیدار بود و سمت خدا تماشا می کرد

۶:۳۰ از خواب پا شدم و رفتم دوش بگیرم. هنوز نمی دونستم که ساعت چنده. آفتاب زده بود و هوا روشن بود اما تخمینی از ساعت نداشتم. اگر به این نتیجه می رسیدم که دیرتر از ۹ می رسم سر کار، کار رو کنسل می کردم و می رفتم دانشگاه. زیر دوش خدا خدا می کردم که ساعت از ۸ گذشته باشه و من برم دانشگاه. حالا مثلا اگر دیرتر برسم سر کار چه اتفاقی می افته ؟ راستش هیچی، فقط معتقدم که باید کار رو از اول صبح شروع کرد، غیر ماه رمضون معمولا ساعت ۷:۳۰ می رم سر کار، البته حداکثر دو روز تو هفته. حدود ۲ ساعت هم تو راه هستم. 

ساعت ۷:۴۵ از خونه زدم بیرون و ۹:۲۳ رسیدم سر کار. 

۱۶:۲۹ از کار به سمت مترو شیخ الرئیس.

دانشگاه حدود ساعت ۱۷:۳۰ و خرید گوجه سبز

تا ۱۸:۳۸ دانشگاه و پروژه و شبیه سازی و کوفت و زهرمار و مرض و جواب نگرفتن و یک نگاه حسرت امیز به نسکافه های داخل کمد

۱۹ مترو صادقیه و اتوبوس جنت آباد 

۲۰:۱۰ صف نون تافتون محل و خرید توت (چون مادرم توت خیلی دوست داره) و موز

۲۰:۳۰ رسیدن به خونه

۰۰:۴۸ گذاشتن یه پست پست

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۶ ، ۰۰:۴۹

مخابرات مجترم

غلط کردی که می‌خوای سیم کارت پدرم رو باطل کنی!

فهمیدی؟

غَــــــ لَــــــــ طـــــــ        کَـــر د  ی.

موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۵ ، ۲۳:۱۹

بعد از فوت پدرم اولین حضور رسمی م در میمونی های خانوادگی بود

عروسی


۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۵ ، ۰۳:۱۷
بعضی موقع‌ها هم هست که هر چی ذهنت رو بالا و پایین می‌کنی نمی‌فهمی چته
همین رو می‌دونی که یه چیت می‌شه 
ناراحت
دلشوره
نگرانی
کلافگی
بی حوصله
.
.
.
اینا نیست و یه چیزی بین ایناست

نمی دونم شاید بخوابم درست بشه.

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۳۹

کم کم دارم به نبودش عادت می کنم

و چه بد عادت کردنی است این

موافقین ۷ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۵ ، ۰۴:۳۳

این روزا اتفاقات زیادی برام افتاده


موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۵ ، ۱۹:۳۱

کوچیک که بودم پدرم شبا که از سر کار می اومد خونه با خودش خوراکی برام می خرید. یه دوستی داشت به اسم حسین که سر چهارراه فردوسی یه سوپری داشت، هر وقت خوراکی جدیدی وارد بازار می شد از طریق دوستش به خورد ما داده می شد که ببینیم به به هست یا آه آه .

اون موقع ها یه مرضی داشتم - البته بازم دارمش - که هر موقع یه چیزی شبیه اسمارتیز یا پاستیل برام می خرید از هر رنگش یکی می داشتم کنار فعلا نخورمشون. قرمز، سبز، زرد، صورتی، سفید و ... از هر کدوم حداقل یکی و به تعداد مساوی. دلیلش هم این بود که نمی خواستم لذت اسماتیز قرمز رنگ رو فراموش کنم، اسماتیز سبز و زرد و آبی هم به همین دلیل. هر کدومشون یه قشنگی خاصی برام داشتند که وقتی کنار هم می ذاشتیشون عالی می شدند. حیف نبود این جمع با نبود یکیشون ناقص باشه؟
وقتی شروع می کردم به خوردن آخرین نماینده ها دلم می گرفت. اینکه دارم آین مجموعه زیبا رو از دست می دم و اینکه دارم به ته خط می رسم کامم رو تلخ می کرد اما شیرینی اسمارتیز بعدی تلخی رو شیرین می کرد. یه جورایی کامم گرگ و میشی بود.

الآن هم یه همچین حسی دارم. وقتی فکر می کنم به پارسال خودم که تو همچین روزایی چیکار می کردم چه حالی داشتم، با تمام نا خوشی هاش یه لبخند ته دلم نقش می بنده که فعلا پدر دارم. هر سال برام ۳۶۵ اسماتیز با ۳۶۵ تا رنگ مختلفه.

موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۵ ، ۱۶:۴۰
حدود 6 ماهه که درگیر مصاحبه برای جایی ام.
وقتی هم که زنگ می زدند بیا برای مصاحبه مرحله بعد شماره اش Unknown بود.
امروز صبح زنگ زد گفت که شرمنده!

علاقه زیادی به این کار نداشتم اما از سر ناچاری حاضر بودم برم. حیف که نشد.
نه خوشحالم نه ناراحت.

گزینه بعدی.

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۰۴
روز پدر که می شد مادرم علاوه بر پدر برای من هم کادو می خرید
کادوها خیلی گران قیمت نبودند
یادم نمیاد جوراب خریده باشه اما زیر پیراهن، تافت، اسپری رو یادم هست.

امسال ماردم رفته اعتکاف و من به معنای واقعی کلمه احساس یتیمی می کنم!

می خواستم بیشتر بنویسم اما مثل همیشه تا میام بنویسم حسش می پره.
موافقین ۷ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۷:۱۴

1.

آدما ذاتا دیوانه نیستند

این نحوه تعامل ما با اوناست که باعث می شه دیوانه بشند.

البته یک نکته ای هم هست که مغفول مونده:

در نگاه آدم آ-نرمال این بقیه هستند که غیر عادی رفتار می کنند وگرنه رفتار اون که طبیعی ه.

تا اینجای کار حق رو به آدم دیوانه می دهم.

2.

بعضیا نمی فهمند، نه این که نخوان بفهمند، نمی تونند بفهمند.

باید به نفهمیشون احترام گذاشت.

نفهمی دردی که فرد را نمی کشد اما اطرافیان را دق مرگ می دهد.



۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۵ ، ۱۷:۰۲