... ،

دارالمجانین

... ،

دارالمجانین

اگر گذرت به اینجا افتاده بهتر است بدانی که
"یه چیزت میشه"

طبقه بندی موضوعی

۱۳ مطلب با موضوع «کارخانه ب.» ثبت شده است

سلام

نمی‌دهم که مجبور نباشی جواب بدهی

این جوری که نمی‌شه.

از کله سحر بری سر کار

این ور بدو اون ور بدو

با مدیر عامل چک و چونه بزن

از همه بدتر "سا" رو ردیف کن

و یه ربع مونده به افطار تشنه و گشنه و ایضا خسته برسی خوابگاه و تازه بفهمی نه تن ها افطاری نداری بلکه شام نیز هم

کس یا کسانی در اتاق هستند اما با وجود آنها حتی یک چایی خالی هم برای افطار آماده نیست

نا امید می‌روی نماز را می‌خوانی و به صورت لِه لِه خودت را به اتاق می‌رسانی

نون و پنیر و حلوایی به رگ می‌زنی و خودت را آماده می‌کنی برای درست کردن شام

خورشت قرمه سبزی که داری

پس باید برنج ش را ردیف کنی...

در همین حین است که آهی از نهادت برمی‌خیزد که " ای کاش زن گرفته بودیم تا گرسنه نمونده بودیم "

این مرض فصلی است و هر ساله در ایام ماه مبارک رمضان در بین مجردین مرد گرسنه شایع می‌شود و با

عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت...

این مرض نیز خود به خود فروکش می کند.


اگر فکر کردید می‌خوام زن بگیرم سخت اسیر اشتباه شدید زیرا:

از اونجایی که فردا احتمالا باز هم دیر می‌رسم خوابگاه شام فردا را از همین حالا ردیف کرده ام (همین قورمه سبزی هست دیگه!)
پس فردا افطاری مهمون مدیر عامل هستم
پس اون فردا هم عازم خانه و کاشانه

با این حساب خدا رو شکر ماه رمضان امسال نیز به خیر و خوشی گذشت، تا شاید باشد ماه رمضانی بعد

+ هم اتاقیم می‌گه دیشب یه ساس روی کیبورد لپ تاپش پیدا کرد، بعد ایشون هم با ملاطفت انداختتش بیرون. خوب مرد حسابی می‌کشتیش، الآن می‌ره زن و بچه اش رو هم با خودش میاره. توی اتاقی با این سطح کیفیت از تمیزی ساس که سهله، سگ هم بیاد نباید تعجب کنی. امشب دیدم داره اتاق رو جارو می‌زنه.



۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۴ ، ۰۰:۵۵
حدس می‌زنید
"سا" چیست/کیست/به چه معناست؟

راهنمایی: جاندار است و تو جیبم جا نمی‌شود.


+راستی کسی از مصطفی خبر نداره؟ نکنه بی‌خبر رفته مرده؟


فَأَمَّا الْاِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ

وَ أَمّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهانَنِ



امّا انسان هنگامی که پروردگارش او را برای آزمایش ، اکرام می کند و نعمت می بخشد ( مغرور می شود و ) می گوید: «پروردگارم مرا گرامی داشته است!»

و امّا هنگامی که برای امتحان ، روزیش را بر او تنگ می گیرد ( مأیوس می شود و ) می گوید: «پروردگارم مرا خوار کرده است!»
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۴ ، ۲۲:۱۶

از اون جایی که اون کارخونه و یا کارگاه و حتی شرکت مذکور کچلمون کرد که تو رو خدا بیا و تنهامون نذار، حتی شده هفته ای یک روز!!! بنده تصمیم گرفتم یک ماه به صورت نیمه وقت برم بعدش فکرامو بکنم و تصمیم بگیرم که نروم.

از همون اوایل به دنبال اولین بهانه ای بودم که کارم رو ادامه ندم،دلیلش هم مسیر نسبتا صعب العبورش(!) هست. امروز فهمیدم یکی از بچه ها که با من اونجا مستخدم شده از قم پا میشه میاد. صبح ها بعد سحر راه می افته میاد اونجا، هفت میرسه اما ساعت کاریش از هشت حساب میشه :( اینو وقتی میذارم کنار حقوقش که کمتر از منه احساس می کنم که باید کمی بخاطر بهونه های الکی خجالت بکشم.

البته خجالت کشیدن من چیزی از بار مسئولین نسبتا محترمی که مسئولیت تأمین کار این قشر از جامعه را دارند کم نمی کند.

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۴ ، ۲۳:۵۰