... ،

دارالمجانین

... ،

دارالمجانین

اگر گذرت به اینجا افتاده بهتر است بدانی که
"یه چیزت میشه"

طبقه بندی موضوعی

اینجا چند نفر باید خجالت بکشند؟

يكشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۴، ۰۲:۲۶ ب.ظ

ساعت 3 امتحان دارم و من هنوز ...

با تقریب خوبی می شه گفت هیچی نخوندم. نه اینکه نخونده باشم، برای این امتحان خوندن فایده ای ندارد.

استاد گفته یا امتحان بدید یا پروژه و یا ترکیبی از این دو.

با توجه به رزومه ای که از استاد سراغ دارم با تقریب خوبی می تونم بگم که اگر امتحان بدم نمره کامل نمیشم.

به همین خاطر تمام تخم مرغ هام رو چیدم توی سبد پروژه، یا نمره کامل یا هیچی!

پروژه اش رو انجام دادم، به همین خاطر امتحان زیاد برام مهم نیست. البته نمی شه روی پروژه قمار کرد، استاده دیگه دست خودش نیست، یه وقت دیدی حال کرد و زد زیر میز و تمام کاسه و کوزه هات رو به هم ریخت. مثلا یهو تصمیم بگیره نمره پروژه رو به صفر میلش بده یا اصلا تصمیم بگیره از پروژه م خوشش نیاد.



هر دو تا گوشی که دارم داغون شدن، یکی ش دک و پوزش شکسته و یکی هم آنتن نمی ده و صداش خراب شده.
تز اونجایی که 
1. از تکنولوژی خسته شدم
2. وقت گشتن برای خرید یه گوشی خوب رو ندارم
3. فعلا باید پول رو save کنم برای هزینه های خانه

تصمیم گرفتم یه گوشی ساده بگیرم. مثلا B310 . کالای ایرانی هم نمی خرم (یکی دارم GLX)!



شوهر خاله (شماره 2) ام زنگ زده که لوسترها تون رو می خریم! البته نه همه شون رو!
و من هم نمی خوام کسی از روی ترحم برایم کاری انجام دهد.
گفتم می فروشم اما به قیمت (کوچکتر) مساوی اون لوستر فروشی که می خواست لوسترها رو بخره بعد نخرید!
گفت باشه تو کاریت نباشه! شماره کارتت رو بده.

شوهر خاله (شماره 2) با پدرم همکلاسی بودند.


مادرم رفته تبریز پیش خاله شماه 1
منم که می خواستم برم خونه دیگه نمی رم، پیش اونا که باشه خیالم ازش راحته.


14:25
امروز



موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۰۴