... ،

دارالمجانین

... ،

دارالمجانین

اگر گذرت به اینجا افتاده بهتر است بدانی که
"یه چیزت میشه"

طبقه بندی موضوعی

همه چی رو هم هوار شده

يكشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۴، ۱۰:۳۴ ب.ظ

وقتی که نمیدونم از کجا شروع کنم تا به کجا برسم

بهترین کاری که می تونم بکنم اینه که بشینم یه گوشه ای و مشق شبم رو بنویسم.



+

پروپوزالم که که تقریبا به همان وضعیتی است که چهار ماه پیش بود.

پروژه درس دکتر ا. که لاش رو باز نکردم.

میانترم درس دکتر ک. که لاش رو باز نکردم.

پروژه های تل انبار شده در شرکت.


از همه بدتر خوابم میاد. 


هفته پیش سه شنبه رفتم ولایت که هم یک سری کار بانکی رو انجام بدم، هم...هم... هم اینکه تولد مادرم بود. براش یه لیوان خریدم که عکس خودم و خودش روش بود. امروز صبح حدود 6:30 رسیدم تهران، به زور توی اتوبوس خوابیده بودم. بیدار که شدم دیدم توی ترافیک کرج به تهرانیم و چیزی به طلوع آفتاب نمونده. طبق قرار معمول آقای راننده هم برای نماز نگه نداشته بود و نگه نداشت. همونجا رو صندلی یه نماز الکی خوندم. با بی آر تی رفتم دانشگاه، نمازم رو قضا کردم و رفتم اتاقم. نسکافه ای زدم و کلاس صبحم رو شرکت کردم. بعد کلاس اومدم خوابگاه و بعدش خودم رو رسوندم به شرکت ب. (شهر قشنگ!). حدود ساعت 20:30 از رسیدم خوابگاه و الان هم در خدمتتون هستم.



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۱۰

نظرات  (۳)

۱۰ آبان ۹۴ ، ۲۲:۴۵ شباهنگ (تورنادوی سابق)
خواستم بگم این هوار شدن اشتباهه و همه چی رو هم باید آوار بشه
بعدش الان سرچ کردم دیدم نوشته هوار = خاک و خشت و آنچه از خراب شدن سقف یا قسمت‌های دیگر بنایی فروریزد
بعدشم اینکه نگه نداشتن برای نماز به همون اندازه حس بدی داره که نگه داره و فقط شما پیاده بشی
کاش عکس باباتونم رو لیوان چاپ می‌کردید...
پاسخ:
همه چی رو تشبیه خاک و خشتی کردم که رو هم آوار شدن، وجه شبه هم قر و قاطی بودن و رو هم جمع شدنه.

مادرم همین جوری روزی چندبار برای پدرم گریه میکنه، دیگه نخواستم موقع آب و چای خوردن هم یاد پدرم بیافته و ... . اولش می خواستم عکس پدرم رو هم بذارم اما دیدیم چایی ش دیگه خیلی تلخ میشه

منم یه سال واسه تولد یکی از اعضای خانواده عکس دسته جمعی مونو روی لیوان چاپ کردم. خیلی خوب و خاطره انگیزه :)

کاش به راننده تذکر میدادین :(

بنظر شما من دکترا همین علم و صنعت بمونم یا برم جای دیگه؟ علم و صنعت بدون کنکورم احتمالا ولی واسه جای دیگه باید کنکور بدم. علم و صنعت با همون استاد ارشدم.

پاسخ:
1) کار از تذکر گذشته، دفعه پیش تذکر دادم برگشت گفت: حالا دیگه همه برا ما نماز خون شدن!
2) یکی باید به من تدکر بده

3) هنوز زوده برای این سوال. سوال یادتون باشه بعد از پایانترم ازم بپرسید. اما عجالتا شما برای کنکور بخونید تا بعد، مخصوصا اینکه کنکور دکتری خیلی ساده تر از قبل هم شده.

یعنی وضع اینقدر خراب شده که برای نماز نگه نمی دارند و کسی اعتراضم نمیکنه؟؟؟؟؟
احتمالاً خواب بودی و راننده نگه داشته متوجه نشدی!
پاسخ:

چی بگم؟
احتمالا تو خواب ببینم که راننده برای نماز نگه داره.
تقریبا هر بار باهاشون درگیرم. نمی دونم چه اصراری دارند که زود برسند، مثلا یه ربع دیر تر برسند چیکار می خوان بکنند بجز اینکه بخوابند؟

وقتی می رم شهرستان معمولا یا سر وقت می رسند خونه و نمازم رو خونه می خونم و یا اینکه برای نماز نگه می دارند اما اومدنی به تهران ...


+یکی نیست بهم بگه تو که نماز صبح هات یکی بود یکی نبوده چه اصراری داری که تو مسافرت یکی به نبودات اضافه نشه.