... ،

دارالمجانین

... ،

دارالمجانین

اگر گذرت به اینجا افتاده بهتر است بدانی که
"یه چیزت میشه"

طبقه بندی موضوعی

اگر نمی‌تونی خوب باشی لااقل بد نباش

دوشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۵۸ ق.ظ
خدا رو شکر حال مادرم خیلی بهتره.
رفته تبریز خونه خاله اینا، خاله بزرگه.

منم توی تهران درگیر پیدا کردن خونه هستم. بعضی وقتا سرکار هم می‌رم که اخراج نشم.
امروز یه مورد پیدا کردم حوالی مترو صادقیه، بین بلوار فردوس و کاشانی=ابراهیمی شمالی. پنج ساله، 70 متر، همه چی داشت. حیاط خیلی بزرگ. خیلی به دلم نشست. طرف خونه رو متری 4.600 می گفت. کمی برای من زیاده. یعنی اگه پس انداز مون رو با پول فروش تاکسی بذارم رو هم و روی پول مادربزرگم حساب باز کنم باز هم 20 تومی کم میارم.
اگه می‌دونستم خونه گرون نمیشه پولا رو می‌ذاشتم تو بانک تا یه کم روش بیاد و بشه یه خونه بهتر خرید. اما به نظرم که خونه گرون می‌شه.
چرا:
1. تو این یکی دو ساله ساخت و ساز پایین اومده. از طرفی هم (اون طور که یادم هست) کشور سالی یک- یک و نیم میلیون خونه جدید می‌خواد. یعنی ملت ازدواج میکنن. عرضه کمتر از تقاضا بشه قیمت می ره بالا. از طرفی دولت هم اعتقادی به مسکن مهر نداره و به قول وزیر راه این طرح رو "طرح مزخرفی" می دونه. پس همون چیز مخرفی هم که قبلی ساخته شده تبدیل به بیابون و خرابه میشه و ادامه پیدا نمی کنه. و جایگزینی هم برای این طرح نداره. "گر تو بهتر می‌زنی بستان بزن"
2. اگر تورم توی کشور اگه 20 درصد باشه، قیمت مصالح هم 20 درصد افزایش پیدا می کنه. حالا سازنده هم می خواد از بابت ساخت مسکن سود بکنه یعنی 20%+سودی که سازنده می خواد بکنه.
3. قیمت مسکن توی این یکی دو ساله افزایش پیدا نکرده.
4. دادن وام مسکن (80 میلیونی) یعنی تحریک مردم به خرید، افزایش تقاضا. در صورتی که این تحریک تقاضا با افزایش ساخت و ساز همراه نباشه باعث تورم میشه.
5. بررسی های میدانی نشون می ده که تو این یکی دو ماه اخیر بازار خرید و فروش تکون خورده. یعنی فروش افزایش پیدا کرده، این یعنی افزایش قیمت.

پس گذاشتن پول توی بانک به امید افزایش سرمایه به مصلحت نیست.


یک ویژگی ملسی که دارم اینه که آدم کینه‌ای نیستم، حتی از کسی توقعی هم ندارم.

دیر یا زود این دوران می‌گذره و تموم میشه
من و مادرم خودمون رو پیدا می‌کنیم و شرایط بهتر می‌شه
روزی می‌رسه لنگم رو بندازم رو هم و با آرامش به روزهایی که گذروندم فکر بکنم
خاطرات تلخ و گاها شیرینی که این روزها باهاش درگیر هستم رو مرور بکنم
مثل همین حالا که یاد خاطراتم با پدرم می‌افتم، یاد (هر) شبایی می‌افتم که باهاش توی همین حیاط دراندشت خوابگاه که الآن حکم قفس رو برام داره، تلفنی حرف می‌زدم، یاد نیمکت چوبی شکسته که روش می‌شستم و تاکسی زوار در رفته اش رو مسخره می‌کردم، یاد کتاب‌هایی که از نمایشگاه کتاب براش خریده بودم، یاد عیدی آخری که داده بود و من لای سررسیدم نگه ش داشته ام، یاد ... نمی‌خواد همه "یاد" هام رو یکجا خرج کنم. "یادها" وقتی ارزشمند هستند که برای خودت باشند، بعد اینکه گفته بشند دیگه میشند یه مشت "حرف"، عین حرفای صد من یه غازی که هر روز می‌زنیم
چی داشتم می‌گفتم...

بعله...
و توی اون روز نقشی که یه عده آدم در ذهن من و مادرم بازی خواهند کرد قطعا نقش آدم خوبه قصه ما نخواهد بود.



موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۰۹

نظرات  (۲)

سلام

خدا روشکر که اوضاع بهتر شده

میگم با تحلیل و تفسیراتون دست اقتصادیون رو از پشت بستینااااا  :)

مطمئنا ایام بهتر تر هم خواهد شد,شک نکنین.

پاسخ:

سلام
اگر اقتصادیون برای ما اعصاب درست و حسابی بذارند و خودشون هم کمی درست و حسابی کار کنند ایام بهتر تر هم خواهد شد، شک نکنید.

منظور از ایام احوال خودتون و مادرتون بود .

البته  برداشت شما هم یجورایی خوبه از ایامی که منظور من بود.

:)