... ،

دارالمجانین

... ،

دارالمجانین

اگر گذرت به اینجا افتاده بهتر است بدانی که
"یه چیزت میشه"

طبقه بندی موضوعی

بغض

دوشنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۴۵ ب.ظ
الآن خوابگاه هستم
هرجا رو که نگاه میکنم نشونه های پدرم رو می بینم
کارتنی که توش برای ماه رمضون برام غذا فرستاده بود،اسم و شماره تلفن من و خودش رو هم روش نوشته. پول خوردهایی که براش جمع کرده بودم
حتی حیاط خوابگاه که شبا باهاش تلفنی صحبت میکردم،نیمکتی که روش می نشستم و باهاش درباره فوتبال و والیبال و سیاست و اقتصاد و ... صحبت میکردم. دلم خیلی براش تنگ شده
زنگ زدم با مادرم که الآن خونه دایی شه صحبت کردم اما حالم بهتر نشد
زنگ زدم با مادربزرگم صحبت کردم اما کماکان بغض گلوم رو گرفته
۰۹۳۶۲۸۴۸۰۰۰
دستگاه مشترک مورد نظر خاموش می باشد...
هنوز که هنوزه باورم نشده که دیگه قرار نیست گوشی ش رو برداره
هنوز که هنوزه وقتی یه تاکسی زرد رو می بینم فکر می کنم ماشین بابامه
هنوز که هنوزه منتظرم صبحا پدرم با نون داغ بیاد خونه
هنوز که هنوزه نمی تونم باور کنم که یتیم شدم.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۵/۰۵

نظرات  (۶)

تسلیت میگم
درد خیلی بزرگی ه...خدا بهتون صبر بده
:-(
پاسخ:
تشکر
تسلیت میگم.
پاسخ:
ممنون
من دردت رو قطعاً نمیتونم بفهمم.
ولی با این حرفات اشک تو چشمام حلقه میزنه. یقیناً پدرت خیلی مهربون بوده و الآن جاش خیلی مناسبه.
خدا رحتمشون کنه و به شما و والده صبر بده.
پاسخ:
این نیز بگذرد
پدر که خانه باشد آرامش هست,لبخند,آسایش,راست باوری هست.
تا پدر هست ,ترس نیست,ستم کشی,نا امیدی,سرافکندگی نیست.
رخت میبندد ترس از نگاه خیس کودک تا پدر ایستاده و استوار  میگوید که:من هستم!
چه سوخت خانه مان پدرمان که خاموش شد
چه ملول شد آن کودک بازیگوش که دست از دستان پر مهر پدر برچید...

اشکمون در اومد با پستای اخیرتون...


:(
سلام
وبلاگتون رو دیدم شوگه شدم
خدا صبرتون بده
درد بزرگی است
:(

۱۸ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۴۵ ماشین آلات upvc | ماشین آلات شیشه دوجداره
حالمو گرفتی. خدا بیامرزه پدرتو.
پاسخ:
:(