... ،

دارالمجانین

... ،

دارالمجانین

اگر گذرت به اینجا افتاده بهتر است بدانی که
"یه چیزت میشه"

طبقه بندی موضوعی

سلام

قبلن ها برای خودم وبلگ داشتم

برو و بیایی داشتم

خوانندگان وبلاگ عمدتا من رو می شناختند و همین باعث می شد که نتونم اونطوری که باید حرف دلم رو بزنم.

یکی دیگه از مشکلات وبلگ داری منتظر پیام های مخاطبین بودن هست. خیلی وقتا ذهنم رو به خودش درگیر می کرد که فلانی کی می خواد کامنت بذاره، اون یکی فلانی چرا کامنت نذاشته، ... .

علاوه بر اون دیدم جنبه وبلاگ داری ندارم. حدود و ضغور بعضی ها رو باید بیشتر رعایت می کردم که نکردم.

در منار اینا کلی کار و مشغله داشتم و دارم که اجازه نمی ده به این چیزا زیاد بپردازم.

anyway

امروز امتحان داشتم.
خدا رو شکر خوب بود. نه اینکه کامل نوشته باشم اما گند نزدم. امیدوارم که آخر سر حداقل 18 رو از این درس بگیرم که خیلی به نمره اش احتیاج دارم.
با تشکر
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۰۰
به نام خدا

خدایا شکرت
 همین بسه دیگه!
خودش خیلی هااا!!!

خدا توی قرآن یه جا شکایت عجیبی از مردم می‌کنه
"قَلِیلٌ مِنْ عِبَادِی الشَّکورُ" سبا 13

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۳۳

خب...خب...

گفتم یه فال بگیرم شاید فرجی در غم ما حاصل بشه که اومد:


دمی با غم به سر بردن جهان یک سر نمی‌ارزد
به می بفروش دلق ما کز این بهتر نمی‌ارزد


به کوی می فروشانش به جامی بر نمی‌گیرند
زهی سجاده تقوا که یک ساغر نمی‌ارزد


رقیبم سرزنش‌ها کرد کز این باب رخ برتاب
چه افتاد این سر ما را که خاک در نمی‌ارزد


شکوه تاج سلطانی که بیم جان در او درج است
کلاهی دلکش است اما به ترک سر نمی‌ارزد


چه آسان می‌نمود اول غم دریا به بوی سود
غلط کردم که این طوفان به صد گوهر نمی‌ارزد


تو را آن به که روی خود ز مشتاقان بپوشانی
که شادی جهان گیری غم لشکر نمی‌ارزد


چو حافظ در قناعت کوش و از دنیی دون بگذر
که یک جو منت دونان دو صد من زر نمی‌ارزد
 

___

فردا از بچه ها باید امتحان بگیرم. پوستشون رو باید بکنم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۲۰

چون خودت گفتی صبر کن، منم صبر می کنم. اما دیگه دارم داغون می شم. حتما خودت می دونی که چقدر سخته صبر کردن. دارم می ترکم !!!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۵۰
امشب می‌خوام برات نامه بنویسم. پس خواهشاً منتظر بمون.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۱۴

دلم از یه جای دیگه پره دارم تلافی اش رو سر...

سر...

سر...

حالا که فکر می کنم می بینم تلافی ش رو سر چیزی یا کسی خالی نمی کنم. فقط دارم اعصاب خودم رو خورد می کنم.


اللهم حول حالنا الی احسن الحال.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۲:۵۸

کلاً علاقه خاصی به واژه بی شعور دارم.

آدم های بی شعور در اطرافم هم کم نیستند.

یکی اش همین هم اتاقیم. هر چی از بی شعوری ش بگم کم گفتم.

خسته کوفته اومدم خوابگاه. خواستم یه لقمه کوفت بکنم بگیرم بمیرم که دیدم طرف هرچی نون داشتم رو خورده یه لیوان چای شیرین هم روش!

خب خوردی که خوردی، نوش جانت. اما کاشکی یه زنگ بهم می زدی که "نون تموم شده سر راه اومدنی نون بخر". رفتم چایی گذاشتم که خیر سرم که خستگی امروزم از تنم بدر بشه. یه فلاسک چایی گذاشتم. تا من دست بجنبونم دیدم همه اش رو خورده در حد یه تفاله ته ش باقی گذاشته.


شعاع دید بعضیا در حد شکم خودشونه.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۲:۴۵
توی مسیر که می اومدم خوابگاه دیدم همسایه ها و مغازه دارا جمع شدند و دارند توت می چینند.
یکی یه چوب بلند دست گرفته بود و باهاش شاخه و برگ های درخت رو می تکوند و بقیه شون زیر درخت هر کدوم یه طرف یه روفرشی رو گرفته بودند.
توت ها روی روفرشی روی هم جمع شده بودند. سنگینی توت ها باعث شده بود آبشون در بیاد و خیسی رو فرشی از اون طرفش کاملا مشخص بود. با این هوای آلوده تهران قطعا سهم توت ها از آلودگی و گرد و غبار اگه از ریه من بیشتر نباشه کمتر هم نیست. توت رو هم که نمیشه شست. کثیفی روفرشی رو بیخیال می شم.

در حالیکه داشتم می اومدم و گوشه نون بربری کنجدی که دستم بود هی می کندم و هی می خوردم از شور و نشاط همسایه ها برای جمع کردن توت ها لذت می بردم.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۲:۰۵

خدایا

خودت می‌دانی که گناهانی که کردیم نه از سر دشمنی و لجبازی با تو

بلکه

از سر ناآگاهی و ضعف مون بود.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۹:۱۵
فردا امتحان دارم.
حوصله ام سر رفته.
زنگ زدم خونه مون اما کسی گوشی رو برنداشت.
زنگ زدم به موبایل مادرم اونم برنداشت.
به پدرم هم زنگ نزدم که قطعا پشت فرمانه.
وایبرم را باز کردم دیدم بعد از سه چهار روز فقط 4 تا پیام تبلیغاتی دارم، سه تا از آرایشگاه فلان خانم که قرار ارزون حساب بکنه، یکیش هم از گروه تبلیغاتی بهمان.
مثل اینکه مزاحمت های پیامکی به وایبر هم سرایت کرده.

یکی از سوال‌هایی که ذهنم را درگیر خودش کرده این است که
آیا در کشورهایی که جمعه روز تعطیل نیست دلگیر هم نیست؟
مهندسی تر بگویم
آیا رابطه مستقیمی بین تعطیلی و دلگیری وجود دارد؟ یا نه! دلگیری مختص جمعه ها و غروب ش است.

تمام
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۲۹