هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد
سلام
صبح بخیر
هم(ه) چی از یک صبح دل انگیز پاییزی شروع شد.
امروز رو میگم.
اولین بار هست که صبح بخیر میگم. میخوام به صورت غیر مستقیم بگم که صبح این پست رو گذاشتم.
صبح است، برخیز
1)
یه سوالی که ذهن منو درگیر خودش کرده این است که ملت واقعا خسته اند؟
داشتم سوار هواپیما میشدم که برم اهواز، صبح علی الطلوع که هنوز هوا تاریک تاریکه. خلبان جلو در ایستاده و خوش آمد میگه. طرف برگشته به خلبان میگه سلام، خسته نباشید!
دقیقا از چی خسته نباشه؟ از خواب دیشبش؟
کمی بگردیم عبارات و واژگان بهتری هم میتونیم پیدا کنیم.
2)
همه خبر از سلامتی میدهند اما آیا آخرین خبر، بهترین خبر، درست ترین خبر و شاید مناسبترین خبر خبر سلامتی است؟
چه خبر؟
سلامتی!
همه سالم و سلامتند، خدا رو شکر.
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد.
3)
همانطور که سعی میکنیم رفتار فک و فامیل را تحلیل کنیم، کارشناس ارشد توی همه مسائل از سیاست گرفته تا اقتصاد و فرهنگ از شاخ آفریقا تا قاره آمریکا باشیم،
کمی هم سعی کنیم شرایط طرف مقابل رو درک کنیم. درک هم نکردیم به درک! ما که صبح تا شب به هزار طریق ممکن سعی می کنیم بگیم که چقدر خوبیم و با کلاس، از در که می خواهیم رد بشیم هفتصد بار تعارف می کنیم که اول شما، غذا که می خوریم تا پیشنهاد تناول جز به جز المان های سفره رو به مهمون ندیم دست از مهمون نوازی برنمیداریم، سعی کنیم وقتی یه نفری یه کسی اش میمیره توی مجلس ترحیمش از فرت (فرت نه و فرط که از افراط میاد) اینکه حال و حوصله مون سر رفته در مورد
مذاکرات هستهای و
قیمت خودرو و مسکن و
خاطرات شمالی که محاله یادمون بره و
احیانا پارسال بهار که دسته جمعی رفته بودیم پابوس امام رضا (ع) و
کیفیت سیب و مرکبات امسال برای عید و
...
صحبت نکنیم.
تا نبینید و نکشید نمیتونید بفمید که چی دارم میگم.
خدا عزیزانتون رو براتون نگه داره و رفتگان تون رو رحمت.