لوستر فروشی زنگ زده که بیاین لوسترهاتون رو بردارید ببرید، دیگه نمی خرمشون.
دیشب بهم می گفت که شماره حساب بده پولش رو بریزم به حسابت!
شوخی خوبی بود خدا!
"سلام"....
آن سلامی که به سین،
نقش "سلامت" دارد
لام آن، "لطف و لطافت" دارد
الفش الفت بیپایانی است
میم آن عطر محبت دارد...
چوب معلم ار بود زمزمه محبتی
جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را
ساعت ۶ بیدار باش.
نماز
ساعت ۶:۳۰ حرکت به سمت شرکت
مترو و رسیدن به منتها الیه تهران
ساعت ۷:۳۵ ورود به شرکت و به عبارتی کارخونه
سرو کله زدن با n جور مقاومت و خازن و ماسفت و ترانس، و n+1 جور کس و نا کس
ساعت ۱۹:۵۰ خروج از شرکت
مترو و حرکت به سمت دانشگاه
ساعت ۲۱:۰۵ رسیدن به دانشگاه
بررسی شبیه سازی هایی که دیروز گذاشتم اجرا بشند و امروز جواباش رو گرفتم
ساعت ۲۳:۱۲ حرکت از دانشگاه به سمت خوابگاه
ساعت ۲۳:۳۰ شام
ساعت ۲۳:۴۵ ارسال نتایج شبیه سازی به همگروهی
ساعت ۲۴:۰۰ حرکت به سمت آشپزخانه جهت شستن ظرفای امروز و دیروز و فردا
ساعت ۲۴:۳۰ حرکت از آشپزخانه به اتاق و از اتاق به نمازخانه جهت نماز برای پدر
ساعت ۱:۰۰ حرکت از نماز خانه به سمت اتاق و پست گذاشتن
فردا: برو به خط اول
حکایت امتحان دادن ما حکایت مسابقه خرگوش و لاک پشت است.
به فرض اینکه درس خیلی گلابی تشریف دارد، نخوندم و نخوندم و رسید موقع امتحان
فَوَقَعَ ما وَقَعَ.
گاهی گفتنِ "چشم حتما" به معنای "زودتر خفه شو و برو گمشو" می باشد. در موقعیت های ظریفی که حتی شما نخواهید فهمید طرف حالش خوب است یا بد، ممکن است منظور از این عبارت از سوی استفاده کننده، این معنای فاخر! باشد.