توت
دوشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۰:۰۵ ب.ظ
توی مسیر که می اومدم خوابگاه دیدم همسایه ها و مغازه دارا جمع شدند و دارند توت می چینند.
یکی یه چوب بلند دست گرفته بود و باهاش شاخه و برگ های درخت رو می تکوند و بقیه شون زیر درخت هر کدوم یه طرف یه روفرشی رو گرفته بودند.
توت ها روی روفرشی روی هم جمع شده بودند. سنگینی توت ها باعث شده بود آبشون در بیاد و خیسی رو فرشی از اون طرفش کاملا مشخص بود. با این هوای آلوده تهران قطعا سهم توت ها از آلودگی و گرد و غبار اگه از ریه من بیشتر نباشه کمتر هم نیست. توت رو هم که نمیشه شست. کثیفی روفرشی رو بیخیال می شم.
در حالیکه داشتم می اومدم و گوشه نون بربری کنجدی که دستم بود هی می کندم و هی می خوردم از شور و نشاط همسایه ها برای جمع کردن توت ها لذت می بردم.
یکی یه چوب بلند دست گرفته بود و باهاش شاخه و برگ های درخت رو می تکوند و بقیه شون زیر درخت هر کدوم یه طرف یه روفرشی رو گرفته بودند.
توت ها روی روفرشی روی هم جمع شده بودند. سنگینی توت ها باعث شده بود آبشون در بیاد و خیسی رو فرشی از اون طرفش کاملا مشخص بود. با این هوای آلوده تهران قطعا سهم توت ها از آلودگی و گرد و غبار اگه از ریه من بیشتر نباشه کمتر هم نیست. توت رو هم که نمیشه شست. کثیفی روفرشی رو بیخیال می شم.
در حالیکه داشتم می اومدم و گوشه نون بربری کنجدی که دستم بود هی می کندم و هی می خوردم از شور و نشاط همسایه ها برای جمع کردن توت ها لذت می بردم.
۹۴/۰۲/۲۱