سلام
ممنون
نه نمیشناسم
امروز خیلی محترمانه و به صورت غیر مستقیم نامه استعفا م رو دادم به مدیر
شرایطی برای تمدید قرارداد گذاشتم که بعیده قبول بکنند
مدیر بهم اس ام اس داد که شنبه با مدیرعامل راجع بهش صحبت میکنه
شب خاله م زد و به صورت رسمی منو به عروسی دختر خاله م دعوت کرد.
گفتم خاله دعوت نمی خواد نمی گفتی هم می اومدم، خونه خودمونه!
امروز ۴۰ ام مدیرعامل سابق بود، رفتیم مسجد ترحیم. بیشتر شبیه آپارتمان بود تا مسجد. توی خیابان کارگر شمالی
ماجرای مُلکداری در کشور ماهیتی کُمیک پیدا کرده و ربطی هم به دولت فعلی نداشته و اساسا این وضعیت مُبدل به رویکرد همه دولت ها و جناح های سیاسی در ایران شده.
حس خوبی به آدم دست میده
وقتی
توی آزمایشگاه نشستی و استادت میاد می گه: جایی نرید که باهاتون کار دارم
بعد چند دقیقه با یه قرآن میاد تو اتاق
و
لای قرآن رو باز می کنه
و
میگه: می خوام اولین نفری باشم که بهتون عیدی می ده! بردارید لطفا.
و
تو از عیدی ذوق مرگ شی!