عمو
يكشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۴۱ ب.ظ
پدربزرگم ازم میپرسه:
تو عمو داری؟
از ظهر که شارژر گوشیم تموم شده بود، گوشی خاموش بود.
رسیدم خوابگاه گوشی رو زدم به برق و روشنش کردم.
پیامک اومد که:
سلام. ط. هستم. در مورد فرش امانتیتان مزاحم شدم. یه تماس اگه امکان دارد...
بهش زنگ زدم. گفت فرشتون رو فروختم، شماره حساب بده که چک رو بخوابونم به حسابت.
خبرش رو که به مادرم دادم گفت:
نشانه های پدرت داره یکی یکی کم می شه.
ما بهش می گیم فرش ماهی. نمی دونم اسم درستش چیه. 4 تا از این فرش داشتیم که یکی اش رو فروختیم.
خونه 80 متری جا برای فرش 10 متری نداره. کل فضای هال-پذیرایی-آشپزخونه 35 متره!
دلم برات تنگ میشه، خونه.
۹۵/۰۱/۲۹